سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

یک حال عجیبی بود دیشب که تو را دیدم

 در آینه عکست را  هر ثانیه  بوسیدم

اینبار تو بودی ! تو! تردید نمی کردم

یک جام پر از احساس از دست تو نوشیدم

دیشب من و تصویرت صد جور خطا کردیم

من عطر تو را محکم در آینه بوییدم

در ماه نگاه تو جذاب و چه گیرا بود

از شوق من از خانه تا چشم تو روییدم

لبخند تو را می زد!مهتاب چه زیبا بود

دیشب که برای تو من آینه پوشیدم

با ناز و اداهایت صد بار مرا کشتی

رفتی و در این خلوت بی ناز تو پوسیدم

تنها که شدم دیدم درگیر خیالاتم

یک مشت پر از حسرت بر آینه کوبیدم!

 


نوشته شده در یکشنبه 92/2/8ساعت 11:26 صبح توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |