سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

قاصدک های آمدنت را

 

بر منقار کلاغ ها دیده ام

...

می بردند تا آشیانه اش کنند!

می ترسم!

می ترسم از کلاغ ها!

امروز قاصدک ها چه می شنوند؟!

-یک عالمه حقیقت تلخ از آشیانه ی دروغ-!!!

به درخت خرمالو زل می زنم؛

این همه قاصدک در منقار خبرهای بد چه می کند؟

...

لبخند می زنم تلخی این خبرها را!

...

مژدگانی از من چه می خواهند این سیاهان شوم ؟!


نوشته شده در دوشنبه 92/2/9ساعت 8:46 صبح توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |