سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

 

 

بوی آغوش تو آورد نسیم

 چهره ی باد پر از وسوسه شد ،

و نگاهش هوس آلود و تمنا آمیز

چنگ انداخت به زلف کج بید،

 موج گیسوی تو را بر هم زد

گل لبهای تو را باد شکفت ،

ننه سرما ترسید ،

غنچه هایت تن شب را بوسید ،

صبح با پنجره ها گفت :سلام!

درِ صد پنجره وا شد به زمین

و زمین گفت خوش آمد به بهار !


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:57 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

گاه حسرت از دست دادن چیزهایی که ندارم ،

 گاه خیال کوه هایی که از کاه می سازم ،

  و گاه

مرور افتادن برگ از درخت سیب گذشته !

 کی می خواهم آدم شوم ؟

من ذهن غبار آلوده ی یک پنجره

 در نفس های صبح ِ

 سپیده ام !


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:56 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

در این شب پر حسرت

 زمانه تیغ ستیز است

 من ابلهانه امیدم

به یاری تن تیغ است!


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:55 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

در تب جانکاه آهی سرد

 بر لب غم می زند تبخال 

 پیرمرد روزگار اینک

راست می گوید به دل ناچار:

غصه هم غم های دیروزی

 پیش از این گر نیزه هم می خورد؛

غم به روی خود نمی آورد!


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:54 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

بین ذهن جاده ای مسلول

می نوردم خاطراتم را

بی گمان رد عبور من

 جای پای خونی باد است!


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:53 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

تن سر در گریبان است این غم!

                           هوای برف و باران است این غم

ز اندوهی که از جنس محال است؛

                        خود شام غریبان است این غم

 مکن شکوه ستاره از سیاهی

                            شبی در خانه مهمان است این غم

 اگرچه آسمان ذهنش پر از اوست؛

                         بدون سقفِ ایوان است این غم!...


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:52 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

فصل کشتار که بود ؛

 در قصابی باز ،

دل ساتور پر از رنج و عذاب،

 چشم قصاب پر از صاعقه هایی از خون ،

تن یک خاطره ذر دستانش

گوش تا گوش سرش را می کند

دل من در صف بود !

 خون زند زبرین را چون آب

ساده پایین می داد!

وازه هاییم آرام

 داغ و تب می کردند

پلکهای خوابم

فکر شب می کردند

 و تنم چون مرداب

 ساکت و بی جان بود

 رو به رویم؛ مهتاب

آرزویم بر آب

برگهای جریانم بر باد

 و خودم راکد و دور از انجام

می شمردم تا چند ؟!

یک ...

 یک ...

یک ...

 آه !

حسابم بد بود

و نمی دانستم بعد چندین فریاد

 نوبت من می شد!


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:50 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

لرزش ساقه ی رقصنده ی بید

 با نوازشهایی که نسیم

 رخنه در آن دارد

 و زمین خاکی

 و صدای فریاد

و تپش های نوازنده ی ساز دل تو

همه را میشنوم ، می بینم

 و خودم را در پسِ سنگدلی!

و زبان دستم که به من می گوید :

تو هراسان از آینده و فردا شده ای

 که تو حساس تر از هرچیزی؛

سوتک فصل تماشا شده ای !...

و خیالات مرا در بر می گیرد

...خیالاتی از جنس خودم ،

ساده ،پیدا و رها از هر بند !


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:50 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

ای انکه نداری خبر از حال خرابم ؛ 

چندیست نبردهست ز اندوه تو خوابم

گریان شده ام از غم دلتنگی بسیار

با  یاد تو تسبیح کنان غرق ثوابم

از حسرت این فاصله بسیار نوشتم

با شعر تر و اشک غم و قلب خرابم

در دفتر صد برگ پر از آه جگر سوز 

تقدیر پر از شعر حزین کرده کتابم

 تو خواهش چشمان منی بی خبر از من

دیریست به پاسخ نگهت کرده جوابم

با اینهمه خرسندم از این آتش سوزان

هر چند که راهی به تن خشک سرابم!


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:48 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

 

 

بوی گریه می آید ، ذهن قصه بارانیست

آب چشمه ی امشب اندکی گوارا نیست

 ابر غصه پوشانده روی ماه مخمل را

موسم بهاری کشت بدر ماه اول را 

کوچه های فروردین بوی نیمه شب دارد

 آسمان! چرا امشب ابر غم نمی بارد ؟!

سطر رو به پایان است شام آخرین  دیدار 

ناله ی پدر امشب کرده دیده را بیدار

ضجه میزند خانه، شکوه می کند دیوار پ

پیچکانه نیلوفر!  آه آسمان  بردار

بوی گریه می آید مادرم دلش خون است 

 میرود پدر فردا رسم عالم دون است 

 بوی خسته ی دست باد میزند سیلی

 حکمت خداوند است ؛ کرده گونه ام نیلی

 این نشان آرامش ؛ شب که میزند فریاد

 گم شده است در ذهنش تیشه ی غم فرهاد

 رنگ مشکی اش گویی گیسوان شیرین است

روزگار فرهاد از بودنش غم انگیز است 

شب؛ غرور وحشت زا در کمال آرامش

شب ؛ سیاه و هم توسن آسمان در چرخش

بوی گریه می آید آسمان غم انگیز است

جام اختران امشب از سپیده لبریز است !

 


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 6:47 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9      >