بی نشانه
قلم ذره ذره حرف هایم را در گوش کاغذ زمزمه می کند و آنقدر از دردهای دلم می نویسد تا تمام می شود و کاغذ برای همیشه از حرف های من پر می شود!...برای همیشه!!! هیچ وقت حرفهایم را فراموش نمی کند حتی روزهایی که شادم و به سراغش نمی آیم! او همیشه رازهایم را نگه می دارد و هر وقت به سراغش می آیم باز هم گوش می دهد و باز هم پر می شود از دردهایم! می بینی....؟! کاغذ و قلم هم گاهی از تو مهربان ترند و گاهی وفادارترند از تو!برو آهسته تر ،خوابانده ام من آرزویم را
نگو با هیچ کس حتی دلت راز مگویم را
خودم را می کنم آرام در این مرگ تدریجی
اگرچه می فشارد با غمت بغضی گلویم را
برو آهسته تر اما تمام خویش را بردار
ببر با خویشتن حتی امید رو به رویم را
ببر هر چیز را تصویری از این روزها دارد
ببر اینک تمام لحظه های مو به مویم را!!!