سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

فرصتی تازه ببخش

 تا به انبوه ترین جنگل دنیا بروم

و بسازم در آن

کلبه ای سبز به سرسبزی تو

و بر آن با همه چوبان اجاق

بکشم آتش سرخ

شعله ورتر بشوم از همه ی جنگلیان تن عشق

فرصتی تازه ببخش !

من به خاکستر این عشق قناعت دارم

و به یک شاخه ی دود

 و به فرسوده ترین واژه ی چوب

و به این خاطره هایی که تو داری با من

و به لبخند لطیف گل عشق روی این سایه گرم

و به خورشید پس ابر سیاه...

 من قناعت دارم به تو از دورترین نقطه ی خویش

 و به این کوچه پاییزی سرد

شانه بر شانه ی باد!

فرصتی تازه ببخش و مرا باور کن!


نوشته شده در پنج شنبه 92/2/5ساعت 6:54 صبح توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |