سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

فرو می ریزد امشب خانه ی قلبم

 از این ویرانه دیگر هیچ می ماند

تمام خشت هایش خیس خورده

بس که خونین است

فرو می ریزد امشب

هیچ می ماند!

زمانه!

زیر و رو شد جان سنگینم

من اکنون هیچ!

هیچم !

وای!می داند؟!

خبر دارد که بعد از رفتنش ماندم؟!

خبر دارد که افسردم؟!

خبر دارد که بعد از او

خودم را سخت آزردم؟

و یا می داند او اکنون

که از داغ غمش مردم؟

زمانه قلب من خون است

شدم دیوانه بعد از او

ببین!تکرار مجنون است!

فرو می ریزم امشب هیچ می ماند

من اکنون هیچ!

هیچم!

وای!می داند؟!


نوشته شده در چهارشنبه 92/2/11ساعت 9:5 صبح توسط سارا رحیمی| نظرات ( بدون ) |