سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

 

 

سرنوشتمون جدا شد دیدی که من و تو باختیم

 دیگه فایده ای نداره اینکه با زمونه ساختیم

روزی که به هم رسیدیم اسمون بی انتها بود

پر خورشید و ستاره قسمت پرنده ها بود

حالا بالمون شکسته سهممون خاک زمینه

 بکنیم باید قناعت؟روزیمون فقط همینه ؟

کی دل کیو شکسته ؟حتی اینو نمی دونیم

چون تو لحظه ی جدایی ما می خوایم بازم بمونیم

خواستن ما که مهم نیست هر چی تقدیره همونه

 می گه لونه ای نسازیم آخ!چه نامرده زمونه!

سر پناهمو گرفته جای من زیر نگات نیست

چشمای سبز قشنگت شاید این روزا باهات نیست

به چشام خیره نمی شی تا که اشکاتو نبینم

تا نخونم منو می خوای از تو چشمات نازنینم!...


نوشته شده در سه شنبه 92/2/3ساعت 7:0 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |