سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی نشانه

گرم رویا شدم و داغ نشاندم بر خویش


 این همه داغ مرا هست و تو با من سردی ؟!


به تو گفتم که چنینی با من؟


خم به ابروی دلت آوردی !


در خودم پژمردم


تو به من خشم و غضب ها کردی !


من پر از درد شدم


افسردم!


تب سختی کردم 


من برایت مردم


فارغ از اینکه ندارم ارزش

 

فارغ از اینکه چنین بی دردی!


-تو پر از حس غرور


من پر از چین و شکن-


به تو گفتم به تو عادت دارم


با همه عادت دیرینه ز من


ترک عادت کردی


کاش یک بار دگر برگردی!


تو مرا بشکن و ویرانم کن


از همه جز تو گریزانم کن


زنده کن یا که بمیران من را


باش با من اما!

سروده شده در اسفند91

 


نوشته شده در چهارشنبه 92/2/4ساعت 3:3 عصر توسط سارا رحیمی| نظرات ( ) |